دیدار مولانا و شمس
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
دیدار مولانا و شمس
نوشته شده در یک شنبه 1 مهر 1392
بازدید : 900
نویسنده : اسماعیل جباری
شمس:

 هر زمان نوعی شود دنیا و ما

بی خبر از نو شدن اندر بقا

پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است

مصطفی فرمود دنیا ساعتیست

آزمودم مرگ من در زندگیست

چون رهی زین زندگی پایندگیست

مولانا:کیستی تو؟

شمس:کیستی تو؟

مولانا:قطره ای از باده های آسمان

شمس:این جهان زندان و ما زندانیان

حفره کن زندان و خود را وارهان

آدمی مخفیست در زیر زبان

این زبان پرده است بر درگاه جان

مولانا:کیستی تو؟

شمس:تیر پران بین و ناپیدا کمان

جانها پیدا و پنهان جان جان

مولانا: کیستی تو؟

شمس:رهنمایم همرهت باشم رفیق

من قلاووزم در این راه دقیق

مولانا:کیستی تو همدلی کن ای رفیق

شمس:در عشق سلیمانی من همدم مرغانم

هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم

هر کو که پری خوتر در شیشه کنم زو طرح

برخوانم و افسونش حراقه بلرزاند

مولانا:کیستم من کیستم من چیستم من؟

شمس:تا نگردی پاکدل چون جبرییل

گرچه گنجی درنگنجی در جهان

رخت بربند و برس در کاروان

آدمی چون کشتی است و بادبان

تا کی آرد باد را آن بادران

مولانا:هیچ نندیشم به جز دلخواه تو

شکر ایزد را که دیدم روی تو

یافتم زان نرگس جادوی تو . . .

.




:: موضوعات مرتبط: شعر , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: