مردی چنگ در آسمان افکند،
هنگامی که خوناش فرياد و
دهاناش بسته بود.
هنگامی که خوناش فرياد و
دهاناش بسته بود.
خِنجی خونين
بر چهرهیِ ناباورِ آبی!ــ
عاشقان
چنيناند.
کنارِ شب
خيمه برافراز،
اما چون ماه برآيد
شمشير | ||
از نيام | ||
برآر |
و در کنارت
بگذار.